شاه عباسی میبد
مقدمه
بر اساس شواهد موجود و یافتههای بررسیها، بنیاد اولیه شهر میبد متعلق به ادوار کهن تاریخ ایران است. بر اساس یک افسانه، میبد در روزگار «کیومرث» بنیانگذاری شد و نخستین ساکنان این سرزمین یعنی اهالی فیروزآباد، مهرجرد، بیده، میبد و بارجین در دهانه رودخانههای قدیمی میبد یا به فاصلهای نزدیک از مصب آنها استقرار یافته و از راه آب و دریا به این سرزمین پا گذاشتند. به دلیل آنکه امکان تأمین نیازهای اولیه از جویبارهای دائمی یا فصلی بستر این رودخانه میسر بود. ولی پس از تغییرات اقلیمی و کاهش آبهای سطحی منطقه، اهالی آن به فنون آبیابی و کاریزکنی دست یافتند. «میبد» یکی از نمونههای نادر شهرهای باستانی ایران به شمار میرود، هرچند که بافت سنتی آن گزندهای فراوان دیدهاست، امّا هنوز بسیاری از پدیدهها و عناصر شهری قدیم، مانند راههای باستانی، بناها و تشکیلات وابسته به آن، کهندژ، شارستان، بیرونهها و آثار گسترش شهری و بازمانده بناهای کهن را میتوان در آن تشخیص داد. کهنترین سند هویت تاریخی و آغاز شهرسازی در سرزمین یزد، «نارین قلعه» میبد است. این کهن دژ همچون پیری خسته و خاموش سرگذشت سالیان درازِ رنج و آسایش مردمان این دیار را به یاد دارد. گسترش شهر بر اساس طرح و نقشه سنجیدهای صورت گرفت که در آن زمان برای پیریزی یا توسعه شهرها به کار میبردند و در همه جای ایران کم و بیش همانند بود. نقشه منظم شهرهای ساسانی بیشتر بصورت شبکه مستطیل مانند با محورهای اصلی متقاطع و فرم چلیپایی بودند که خندق و حصاری محکم آن را فرا میگرفت. ابتدا و انتهای محورهای اصلی (شاهراهها – شاهکوچهها) به چهار دروازه میرسید. در این دوره، بر اساس یک باور ایرانی بر آن بودند که جهان چهار بخش دارد و شهرها را باید طوری بسازند که درهای آن به چهارسوی جهان گشوده باشد. این چهار سو را «چهارکوستیک» میخوانند. طرح گسترش شهر میبد در زمان ساسانیان دارای همین ویژگیهاست، تقریباً تمامی شالوده دیوارهای گرداگرد شهر و بخش قابل توجهی از خندقها و دروازههای چهارگانه آن هنوز باقی است و با گذشت قرنها و تغییرات گوناگون که غالباً تدریجی و گهگاه سریع و توسط فرمانروایان صورت گرفتهاست، شبکه اساسی شهر در محدوده «شارستان» هنوز آشکارا قابل شناسایی است. سکههای به جای مانده از دوران پوراندخت ساسانی که در این شهرستان ضرب میشد، از جمله اسناد تاریخی است که اهمیت سیاسی و مدنیت شهرستان میبد را در دوران ساسانی نشان میدهد.
Image may be NSFW.
Clik here to view.
مهمترین بنای میبد، قلعه تاریخی و قدیمی آن است که ذکر آن در کتب قدیم بدین شرح مذکور افتادهاست: روایتی که در تاریخ جدید یزد در باب قلعه میبد آمده بدین شرح است: «اما قلعه در زمان سلیمان پیغمبر علیه السلام ساختند و آن چنان بود که در زمان سلیمان علیه السام، فارس تختگاه سلیمان بود…. چنانکه مشهور و مذکور است سلیمان بفرمود که دیوان، در کوهی که قابل قلاع باشد به جهت حفظ خزینه، قلعه بسازند…. دال دیو بدین کوه رسید….. خبر به سلیمان رسید. فرمود که بر این پشته، از گل و سنگ، قلعه حصین دال دیو بسازد. دال دیو به فرمان سلیمان، قلعه میبد بساخت… و چون سلیمان وفات کرد بوم لرزی پیدا شد… و اکنون که حصار او کندهاند همچنان سخت ترین قلاع است و او را قلعه دالان خوانند….» مطالب تاریخ جدید یزد که در تاریخ یزد و جامع مفیدی هم با تفاوتهای مختصر دیده میشود، حکایت از قدمت قلعه دارد.مشاهده قلعه و مخصوصاً خشتهای قطور و بزرگ آن خود نیز موید کهنگی آن است. امروزه در محل، قلعه موجود را با نسبت «دالان» نمیخوانند و نامی است که متروک شدهاست. این تسمیه قدیم باید ماخوذ از «دال» باشد که نام مرغان بزرگ شکاری از نوع عقاب است. نظیر این اسم به شکل «دالدون» بر کوهی در نزدیک میمند شهر بابک اطلاق میشود. اهمیت قلعه میبد مربوط به عهد سلاطین آل مظفر است که در عمران و آبادی میبد کوشا بودند و قلعه آنجا پناهگاه محلی آنان بود و بنابر قول مولف تاریخ جدید یزد، محمد بن مظفر در سال ۷۳۷ «خزینهای که در یزد بود تصرف کرد و لشکر را مرسوم داد و قلعه دالان میبد را عمارت کرد و خندق دور کرد.» بقایای کنونی قلعه میبد، با وجود خرابیهایی که به مرور ایام بر آن روی آورده دیدنی است و متاسفانه در این سالها به سبب ایجاد خیابان، قسمتی از آن خراب و تسطیح شدهاست. قسمتهای مختلف قلعه بر سطح تپهای در چهار طبقه قرار دارد و هر طبقه بر طبقه دیگر اشراف دارد. بنای ارگ آن در مرتفع ترین نقطه تپه واقع شدهاست و یک طبقه هم در قسمت زیر قرار که اطاقکهای کنده شده در دل خاک است از نوع بوکن یا بوکنه. اطراف قلعه، خندق عظیمی بوده که بعضی قسمتهای آن به باغ تبدیل شدهاست.
به رباطهای بزرگ و جامع کاروانسرا میگویند چه در شهر و چه در بیرون از آن باشد. کاروانسرا علاوه بر اتاق و ایوان دارای باربند و طویله و انبار است و اغلب ورودی آنرا بازار کوچکی به نام علافخانه تشکیل میدهد و بر روی سر در آن چند اتاق پاکیزه قرار دارد که به کاروانسالار اختصاص دارد.
سامانه کاروانی میبد
سامانه کاروانی میبد، یک مجموعه معماری کهن است که کارکرد اصلی آن تأمین رفاه کاروانیان، خدمات سفر و گردشگری، راهداری و نیز انجام مبادلات پستی و ارتباطی قدیم بودهاست. این مجموعه در مسیر شاهراه باستانی «ری – کرمان، در پشت دروازه غربی شارستان قدیم میبد شکل گرفته و از دورههای دور تاریخی تا پنجاه سال پیش، کارکرد پررونقی داشتهاست. رباط میبد، در واقع یک ایستگاه بزرگ کاروانی در مسیر این معبر شرقی – غربی ایران بودهاست که از شرق به سوی یزد ـ کرمان و سیستان تا ماوراء النهر و از سوی غرب به عقدا، نائین و اصفهان، کاشان و ری تا بین النهرین میرسیدهاست. با توجه به موقعیت دوایالت مهم باستانی ایران یعنی (ری و کرمان) در این مسیر، آن را شاهراه ری – کرمان خواندهاند. این راه علاوه بر اینکه معبر دیرین نظامی و بازرگانی منطقه بودهاست، پس از اسلام، مسیر عمدهٔ رفت و آمدهای زیارتی مکه و حجاز و نیز عتبات کربلا و نجف گردید ؛ چنانکه تا همین اواخر، به نام «راه کربلا» خوانده میشد و راهی پررفت و آمد بود با توجه به نیاز حیاتی کاروانیان به «آب» وجود سرچشمه کاریز کهن «کثنوا» را میتوان عامل اصلی بنیاد این مجموعه دراین نقطه از شهر به حساب آورد. در این ایستگاه کاروانی، طی سدهها و سالیان گذشته، بر پایه واقعیتها و نیازها، عناصر متعددی با کارکردهای ویژه پدید آمده که هر یک به نوعی در پایداری این سامانه مؤثر بودهاند و عبارتند از: ۱-سرچشمه و بخشگاه قنات ۲-برج و بارو ودروازه شارستان ۳-کاروانسرا (رباط) ۴-آب انبار ۵-چاپارخانه ۶-یخچال خشتی ۷-گورستان
چاپارخانه
بنای دژگونه چاپارخانه میبد درکنارراه باستانی ری کرمان و درجانب غربی کاروانسرا واقع است. این بناهرچند که چهره و ساختارچاپارخانه های قاجاری دارد. اما گویا درجایگاه چاپارخانه ی قدیمی تری ساخته شده است.
وظیفه ی چاپارخانه ها نگهداری و تیمارتعداد ی اسب تیزرو و پیک تازه نفس جهت ارسال و مبادله ی سریع نامه ها و امانت های مهم بوده است.
ازاین رو چاپارخانه ها به صورت قلعه و دژ ساخته شده که دفاع و حفاظت از آن میسرباشد. این چاپارخانه پس از دایرشدن اداره پست کاربری خود از دست داد و ساختمان آن ویرانه شده بود که در سالهای اخیر به همت انجمن یادگارهای فرهنگی میبد و با مساعدت میراث فرهنگی در یک روند ده ساله به صورت امروزی مرمت گردید و با شماره ۲۶۶۷ درفهرست آثارملی ایران به ثبت رسید.
امروزه این بنای تاریخی جهت بهره برداری و تبدیل به موزه پست به اداره کل پست یزد واگذار شده و به عنوان موزه پست ازآن بهره برداری می شود.
یخچال میبد با قدمتی که پیش از دوره قاجارمی رسد یکی از معدود یخچالهای به جای مانده در استان یزد
است
با تغییرکاربری امروزه این کاروانسرا شامل: اداره میراث فرهنگی و گردشگری میبد و یک مرکز فرهنگی ( کتابخانه و مرکز اسناد) که دربخشی ازبنا استقرار یافته و سالن شرقی آن که جایگاه موزه زیلوهای تاریخی میبد است و سالن غربی آن نیزبه عنوان رستوران سنتی و کافی شاپ با نام سفره سرای شاه عباسی زیرنظرشرکت تعاونی جهانگردی جاده ابریشم میبد مورد استفاده همگانی است.
آب انبارکلار
این آب انبارکه کلارنامیده می شود، درست روبه روی در ورودی کاروانسرا جای گرفته و توازن معماری زیبایی به ساباط و سردرگاه بخشیده است. ازارتباط تنگاتنگ آب انبارو کاروانسرا پیدا است که این بنا درمجموعه ای منزلگاهی، بسیارمهم و مورد نیاز کاروانیان بوده است. ساخت آب انباربراساس سنگ نوشته آن مربوط به قرن۱۱ هجری قمری (۱۰۷۰) است. به روشنی همت معمارو هدف سازنده خیرخواه آن را برای بهره مندی رهگذران ازآب گوارا بیان می کند.
ازویژگیهای ساختاری آب انبارکلار، استفاده سنجیده ی معمار ازموقعیت توپوگرافی زمین درساختن مخزن و پلکان آن است به گونه ای که خستگان راه تنها با چند پله ی انگشت شماربه ( پاشیر) آب انبارمی رسیده اند.
کاروانسرا رباط
این کاروانسرا که گویا بر جایگاه کاروانسرای قدیمی تری ساخته شده، از جمله کاروانسراهای سبک صفوی و یکی از کاملترین کاروانسراهای بین راهی به شمار میرود. ساختمان کاروانسرا شامل: ساباط (با پوشش یزدی بندی)، ایوانهای بیرونی، هشتی ورودی، حیاط مرکزی، حوضخانه و مهتابی و چهار هشتی زیبا و فضاهای سرپوشیده (سول) شرقی و غربی و جمعاً صد ایوان و اتاق و اجاق برای استفاده کاروانیان بودهاست. هم اکنون اداره میراث فرهنگی میبد و یک مرکز فرهنگی (کتابخانه مرکز اسناد) در بخشی از بنا استقرار یافته و سول (سالن) شرقی آن جایگاه موزه زیلوهای تاریخی میبد و سول (سالن) غربی آن نیز به عنوان رستوران سنتی و کافی شاپ (سفره سرای شاه عباسی)زیر نظر «شرکت تعاونی جهانگردی جاده ابریشم میبد»مورد استفاده همگانی است.
از دیگر ساختمانهای مهم میان راهی چاپارخانه بوده که عملکرد اصلی آن جهت استراحت چاپارهای دولتی و تعویض اسبهای خسته با اسبهای تازه نفس بودهاست. چاپارها، نامهها و اوامر دولتی را از مرکز به ایالات و برعکس انتقال میدادند. سابقه چاپارخانهها نیز در ایران به قرون پیش از اسلام میرسد. چنانچه هرودت و گزنفون هر دو در مورد چاپارخانهها ایران توضیحات مفصل دادهاند. هرودت مینویسد: «در منازل، اسبهای تندرو تدارک شده. به این ترتیب که چابک سوارها نوشتههای دولتی را از مراکز تا نزدیک ترین چاپارخانه برده، به چاپاری که حاضر است میرساند و او فوراً حرکت کرده، آن را به چاپارخانه دوم میبرد و باز تسلیم چاپاری میکند. بدین منوال شب و روز چاپارها در حرکت اند و اوامر مرکز را به ایالات میرسانند. راجع به سرعت حرکت چاپارها مورخ مذکور گوید که نمیتوان تصور کرد که جنبندهای سریعتر حرکت کند…. گزنفون تاسیس چاپارخانهها را به کوروش بزرگ نسبت داده و گوید که برای تعیین مسافت چاپارخانهها از یکدیگر تجربه کردند که اسب در روز چقدر میتواند راه برود بی اینکه خسته شود و آن را میزان قرار دادند. اگر هم این گفته اغراق باشد، مسلم است که کسی نمیتواند به سرعت چاپارها حرکت کند.» در دوره سلطنت حکومتهای اشکانی و ساسانی و بعد از اسلام نیز چاپارخانهها برای دستگاههای دولتی اهمیت بسیار داشتهاند و چاپارها علاوه بر انجام مراسلات، چشم و گوش حکومت نیز بودهاند و اخبار گوناگون را از نقاط مختلف به مرکز انتقال میدادند. «در دوره قاجاری مسافران ترجیح میدادند که در چاپارخانهها اقامت کنند چون اطاقهای آن تمیز تر از اطاقهای کاروانسرا بوده. چاپارهای این دوره در مقابل دریافت وجهی مسافران را به مقصد میرساندند.» همانگونه که در قسمت قبل ذکر شد، تعداد بسیار زیادی از کاروانسراهای بین راهی در ایران باقی مانده؛ ولی چاپارخانههای اندکی از دوران قدیم در کشور باقی است و ماکسیم سیرو در کتاب خود دلیل آن را این گونه توضیح میدهد: «به علتهای مختلف، این نوع ایستگاهها اکنون از بین رفتهاند و اگر اثری از ویرانه هایشان باقی مانده باشد زیاد قابل تشخیص نیست. در واقع این چاپارخانهها بیشتر با خشت خام یا چینه ساخته شده بود و در بسیاری از موارد در میان آبادیها سر راه بودند.گاهی نیز گوشهای از آن اختصاص به چاپارها پیدا میکرد.» یکی از چاپارخانههای قدیمی که نسبتاً سالم مانده در کنار کاروانسرای میبد میباشد و همان گونه که در این اشکال مشخص است این ساختمانها نیز مانند کاروانسراها دارای برج و بارو و محافظین، جهت تامین امنیت افراد داخل چاپارخانه بودهاست. این ساختمانها به تبعیت از سایر ابنیه فلات مرکزی ایران، دارای یک حیاط مرکزی بودهاند و آخورها در دورتادور این حیاط قرار داشتهاست. در سه طرف پشت آخورها، اصطبلها قرار داشته که در زمستان و شب هنگام چهارپایان در آنجا نگهداری میشدند. در سمت چهارم که بین حیاط و جبهه ورودی ساختمان واقع شده، اطاقهایی برای اقامت چاپارها و احیاناً مسافران قرار داشتهاست.همانند کاروانسراها، این نوع تقسیم بندی فضایی و شکل کالبدی چاپارخانهها، علاوه بر تسهیل انجام عملکرد چاپارخانهها و حفظ امنیت آن، فضای داخلی ساختمان را در مقابل شرایط نامساعد اقلیمی محافظت میکرده؛ و در داخل چاپارخانهها یک محیط زیست اقلیمی کوچک و مستقل به وجود میآورده و شرایط محیطی داخل بنا را در مقابل نوسانات بسیار زیاد درجه حرارت و باد و طوفان مصون نگاه میداشتهاست. با ورود اتومبیل و همچنین سیستم پستهای جدید، عملکرد سنتی چاپارخانهها و در نتیجه کالبد فیزیکی آنها در حال از بین رفتن است.